باران باران ، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

نقطه چین تا خدا ...باران

عزیز دلم ۱۱ ماهه شدی

دختر نازم عروسکم ۱۱ ماهه شد و تنها ۱ ماهه دیگه مونده تا ۱ ساله بشه..... چقدر زود گذشت انگار  همین دیروز بود که به دنیا اومدی و من بلد نبودم چجوری باید پوشکتو عوض کنم یا بشورمت ،،،حالا میشینی ،،وایمیستی  ،،چهار دست و پا میری،، ماما میگی،، بابا میگی ،،دست میزنی،، بای بای میکنی و کلی کارای دیگه که همه نشونه اینه که دخترم بزرگ شده .هر روز عاشقترم بهت مامان ،نفس منی  حتی لحظه ای  رو نمیتونم بدون تو تصور کنم ،،دنیای من یعنی باران ....۱۱ ماهه که تازه میفهمم معنی زندگی چیه .......تو بزرگ میشی و منم پا به پای تو بزرگ میشم عشقم ،،اینقدر پاکی که اندازه&nb...
28 ارديبهشت 1391

چهارمین دندون عشقم

دختر برگ گلم دندون چهارمت هم به فاصله کمی از دندون سوم درامد مامانی این دفعه خدا رو شکر  نه تب کردی و نه اسهال شدی ....داری روز به روز بزرگتر میشی مامانی من ،،،۲ روز دیگه تا ۱۱ ماهگیت مونده و من باورم نمیشه که مامان یه  دختر ناز یازده  ماهه هستم  خیلی زود میگذره مامانی،، انگار همین دیروز بود که به دنیا امدی ...خیلی شیرین شدی و من هر چی از شیرینی هات  بگم بازم کمه ،،بابا را قشنگ میشناسی و صدا میکنی،،دست دستی میکنی ،،،و کلی شیرین کاریهای دیگه عشقم ،،هنوزم میلی  به غذا  خوردن نشون نمیدی مامان نمیدونم چرا ؟!!اما من بازم تلاش میکنم اینقدر که غذا خور شی دخترم...الان که دارم مینویسم ...
25 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

سوختم بـــــاران بزن ....شاید تو خاموشم کنی          شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی اه بــــــــاران ...من سراپای وجودم اتش است          پس بزن بـــاران بزن شاید تو خاموشم کنی ...
25 ارديبهشت 1391

سومین مروارید عشقم

خوشگل مامان ۳ دندونه  شدی هوووراااااااااا عاشقتم  شیرینم ...از شیرین کارهات بگم که به سرعت برق چهار دست و پا همه جا میری عزیزکم از آشپزخونه گرفته تا دستشویی کلا هر جایی من برم میای دنبالم...چشمک میزانی بای بای میکنی ،،خودت به همه جا میگیری میایستی اما هنوز میترسی قدم برداری گلم ،،دیروز یعنی  ۱۰.۲.۱۳۹۱   واسه اولین بار خودت از حالت چهار دست و پا نشستی و خودتم کلی ذوق کردی،،کماکان بد غذا  میخوری مامان و من مجبورم ناهار و شامتو با کلی حرص بدم مامانی ......اما دوست دارم مامانی خوشگلم حتا اگه کلی هم سر غذا خوردن اذیت کنی ،،دارم در مورد تولدت یه برنامه ریزیهایی م...
11 ارديبهشت 1391
1